۳۲۸ بار خوانده شده

رباعی شمارۀ ۴۸

چشمم چو بر آن عارض گلگون افتاد
دل نیز ز ره دیده بیرون افتاد

این گفت منم عاشق و آن گفت منم
فی‌الجمله میان چشم و دل خون افتاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارۀ ۴۷
گوهر بعدی:رباعی شمارۀ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.