هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دل‌باختگی سخن می‌گوید. او از رنج‌های عشق، از جمله حسادت، شکست و جدایی، صحبت می‌کند. همچنین، شاعر به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود اشاره می‌کند و از خواب دیدن معشوق و خوشبختی ناشی از آن سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر از زیبایی شمس تبریز و تأثیر آن بر خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم موجود در متن نیاز به تجربه و درک بیشتری از زندگی و عشق دارند.

غزل شمارهٔ ۲۳۹۷

ای گِردِ عاشقانَت از رَشکْ تَخته بَسته
وِیْ جُمله عاشقانَت از تَخت و تَخته رَسته

صد مُطْرِقه کَشیده در یک قَدَحْ بِکَرده
صد زین قَدَح کَشیده، چون عاقلانْ نِشَسته

یک ریسْمان فَکَندی، بُردیم بر بلندی
من در هوا مُعَلَّق، وان ریسَمانْ گُسَسته

از آهوانِ چَشمَت ای بَس که شیرِ عشقت
هم پوست بَردَریده، هم استخوانْ شِکَسته

دیدن به خواب در شب ماهِ تو را مُبارک
وَزْ بامْدادْ رویَت دیدن زِهی خُجَسته

ای بَندهٔ کَمینَت، گشته چو آبْگینه
بِشْکَسته آبگینه، صد دست و پا بِخَسته

در حُسنِ شَمسِ تبریز، دُزدیده بِنْگَریدَم
زِه گفتم و زِ غَیرت تیر از کَمان بِجَسته
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.