هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن از طبیب و طبله (جعبه دارو) او به عنوان نماد درمان و شفا یاد شده است. شعر بیان می‌کند که این طبله می‌تواند بیماری‌های جسمی و روحی را درمان کند و حتی مرگ را به تأخیر بیندازد. همچنین، از عشق و معنویت به عنوان عناصر پنهان در این طبله یاد شده است. شعر با تأکید بر قدرت شفابخش طبیب و اهمیت تجربه و صداقت پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۶۶

آوَرْد طَبیب جان، یک طَبْله رَه آوردی
گَر پیرِ خَرِف باشی، تو خوب و جوان گَردی

تَن را بِدَهَد هستی، جان را بِدَهَد مَستی
از دل بِبَرَد سُستی، وَزْرُخ بِبَرَد زَردی

آن طَبْلهٔ عیسی بُد، میراثِ طَبیبان شُد
تِریاقْ دَرو یابی، گَر زَهرِ اَجَل خوردی

ای طالِبِ آن طَبْله، رویْ آر بدین قبله
چون رویْ بِدو آری، مَهْ رویِ جهانْ گَردی

حَبّی‌‌ست دَرو پنهان، کان ناید در دندان
نی تَرّی و نی خُشکی، نی گرمی و نی سردی

زان حَبِّ کم از حَبّه، آیی بَرِ آن قُبّه
کان مَسکَنِ عیسی شُد، وان حَبّه بِدان خُردی

شُد مُحْرَز و شُد مُحرِز، از دادِ تو هر عاجِز
لاغَر نشود هرگز، آن را که تو پَروَردی

گفتم به طَبیب جان، امروز هزاران سان
صِدْقِ قَدَمی باشد، چون تو قَدَم اَفْشُردی

از جا نَبَرَد چیزی، آن را که تو جا دادی
غَم نَسْتُرَد آن دل را، کو را زِغَم اُسْتُردی

خامُش کُن و دَم دَرکَش، چون تجربه اُفْتادَت
تَرکِ گِروان بَرگو، تو زان گِروان فَردی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.