هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و دردهای عشق است. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، رنج، حیرت، و شناخت خود سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا، احساسات درونی خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۸۸

حسن چون آرد به جنگ دل سپاه خویش را
بشکند بهر شگون اول کلاه خویش را

سوختم، چند از حجاب عشق دارم زیر لب
چون الف در بسم پنهان مد آه خویش را؟

تا کی از تر دامنی در پرده باشی چون حباب؟
می توان کردن به آهی پاک، راه خویش را

می برد غم ره به سر وقت دل ما بی دلیل
ابر نیسان می شناسد خانه خواه خویش را

تا قد موزون او را در خرام ناز دید
کبک از حیرت فرامش کرد راه خویش را

رو نمی آرد به مهر و ماه تا آیینه هست
می شناسد یار ما قدر نگاه خویش را

رهروی کز راه و رسم دردمندی آگه است
گرد سر چون کعبه گردد سنگ راه خویش را

هر که نیش منت از ارباب همت خورده است
به شمارد از گل مردم گیاه خویش را

این جواب آن غزل صائب که اهلی گفته است
بر فلک هر شب رسانم برق آه خویش را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.