هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از صائب تبریزی، به موضوعاتی مانند عشق، توحید، صبر در برابر سختی‌ها، و تضاد بین حق و باطل می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های عمیق مانند "حلاجی مغز منصور" و "ید بیضا"، مفاهیم عرفانی و اخلاقی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۳

نیست ظرف باده توحید، مخمور مرا
می کند حلاجی این می مغز منصور مرا

مستی بلبل به ایام خزان خواهد فتاد
گر به این عنوان بهار افزون کند شور مرا

در کف آیینه چون سیماب باشد بی قرار
گر سلیمان جا به دست خود دهد مور مرا

می کشم با قامت خم گشته بار عشق را
کم نمی سازد کشیدن چون کمان زور مرا

از دل فرعونیان ظلمت ید بیضا نبرد
صبح چون روشن کند شبهای دیجور مرا؟

در حجاب ابر، گردانم به چشم ذره آب
نیست با خورشید تابان نسبتی نور مرا

گر مسیحا شیره جان در قدح ریزد مرا
شربت بیمار باشد طبع مغرور مرا

ره به عیش بی زوال خاکساری برده ام
هر سفالی کاسه چینی است فغفور مرا

حرف حق با باطلان، خون مرا بر خاک ریخت
دار شد آخر حدیث راست منصور مرا

صائب از دشنام تلخ او شکایت چون کنم؟
تلخی می جان شیرین است مخمور مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.