هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و رازهای نهفته در دل شاعر می‌پردازد. شاعر از بی‌زبانی و خاموشی به عنوان پرده‌دار رازهای خود یاد می‌کند و از ناله‌های درونی و غم‌هایش سخن می‌گوید. همچنین، به عشق، درد، و رنج‌های زندگی اشاره دارد و از بی‌توجهی دیگران به احساساتش شکایت می‌کند. در نهایت، شاعر به عقل و عشق می‌پردازد و ترجیح می‌دهد که عشق بر عقل غالب باشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند غم و اندوه و شکست ممکن است برای گروه‌های سنی پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۴

بی زبانی پرده داری می کند راز مرا
می دهد خاموشی من سرمه غماز مرا

گر برون آید، به خون خود گواهی می دهد
ناله تا در دل نگردد خون، هم آواز مرا

از نوازش منت روی زمین دارد به من
چرخ سنگین دل زند گر بر زمین ساز مرا

گوش گل بی پرده از گلبانگ من گشت و هنوز
باغبان سنگدل نشنیده آواز مرا

کی به ساحل می گذارد موجه خود را محیط؟
از شکستن نیست پروا بال پرواز مرا

سیل از ویرانه من شرمساری می برد
نیست جز افسوس در کف خانه پرداز مرا

از شبیخون نسیم صبح ایمن می شود
شمع اگر فانوس سازد پرده راز مرا

از دو عالم دوخت چشمم دوربینی های عشق
تا کجا خواهد گشودن چشم شهباز مرا

عقل اگر صائب نسازد با دل من گو مساز
عشق با آن بی نیازی می کشد ناز مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.