هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، هوس، ملامت، و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند دریا، کوه قاف، یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون استفاده کرده تا احساسات عمیق و پیچیده را بیان کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات تاریخی یا ادبی نیاز به دانش قبلی دارند که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۳۰

سپند از مردم چشم است حسن عالم آرا را
که نیل چشم زخم از عنبر ساراست دریا را

کند مژگان من هرگاه دست از آستین بیرون
شود گرداب بر کف کاسه دریوزه دریا را

چه پروا دارد از سنگ ملامت دل چو شد وحشی؟
که کوه قاف نتواند شکستن بال عنقا را

مگر آن سرو بالا بر سر من سایه اندازد
وگرنه سایه بی دست شاخ و برگ، سودا را

نگردد مانع پرواز جان را تار و پود تن
نبندد رشته مریم پر و بال مسیحا را

هوس هر چند گستاخ است، عذرش صورتی دارد
به یوسف می توان بخشید تقصیر زلیخا را

کند موج سراب دشت پیما را عنانداری
هوسناکی که می پیچد به کف دامان دنیا را

مبین زنهار اسباب تعلق را به چشم کم
که سوزن لنگر پرواز می گردد مسیحا را

به اندک التفاتی، نقش پای ناقه لیلی
به مجنون دامن گل می کند دامان صحرا را

سیه بختی چه سازد با من حرف آفرین صائب؟
نگردد سرمه از گفتار مانع چشم گویا را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.