هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مضامینی مانند عشق، زندگی، شب، شراب، آزادی، رنج‌های زندگی و فلسفه‌ی وجودی انسان سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی‌های زندگی مانند لب یار، شراب، و طبیعت یاد می‌کند و در عین حال از دشواری‌ها و محدودیت‌های زندگی نیز گلایه دارد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم مذهبی و آخرت دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی اشارات به شراب و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵۰

چه پروا از غبار خط مشکین است آن لب را؟
می لعلی جواهر سرمه سازد ظلمت شب را

می لعلی جواهر سرمه سازد ظلمت شب را
کند نقل شراب تلخ، چشم شور کوکب را

بهشت نسیه اش می شد همین جا نقد بی زحمت
به مذهب جمع اگر می کرد زاهد حسن مشرب را

خوشا همسایه منعم، که لعل آبدار او
ز آب زندگی لبریز دارد چاه غبغب را

ز تأثیر سحرخیزی است روی صبح نورانی
مده از دست در ایام پیری دامن شب را

به بوسی چند شیرین کن دهان تلخکامان را
که از خط در کمین روز سیاهی هست آن لب را

چنان شد عام در ایام ما ذوق گرفتاری
که آزادی بود بر دل گران اطفال مکتب را

نسازد تنگدستی تنگ، میدان بر سبک عقلان
که طفل از دامن خود می کند، آماده مرکب را

متاب از سختی ایام رو، گر اهل آزاری
که نگشاید گره از دم به غیر از سنگ عقرب را

ز شکر خنده پنهان گل، بلبل برد لذت
خمارآلود داند قدر این جام لبالب را

مکن در مد احسان کوتهی، تا منصبی داری
که باشد باد دستی لنگر آرام منصب را

به تردستی نگردد راست، چون دیوار مایل شد
عمارت چند خواهی کرد این فرسوده قالب را؟

بهشت دلگشای من دل شبهاست، می ترسم
که گیرد چرخ کم فرصت ز دستم دامن شب را

به دیوان قیامت کار ما رحمت کی اندازد؟
که یک دم تیره سازد سیل، بحر صاف مشرب را

من و کنج خمول و فکر زاد آخرت صائب
گوارا باد بزم عیش، خوش وقتان مشرب را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.