هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که به زیبایی‌های معشوق و حالات عاشقانه اشاره دارد. شاعر از نیمه مستی معشوق، نگاه‌های شیوا و جذابیت‌های او سخن می‌گوید و از درد عشق و حیرت در برابر جمال یار می‌نالد. همچنین، مضامینی مانند شکستن دل، گوهر و صدف، و طبیعت نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و حیرت نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۷۵

به ساغر احتیاجی نیست حسن نیم مستش را
که می جوشد می از پیمانه چشم می پرستش را

به چندین دست نتوانست مژگانش نگه دارد
ز افتادن به هر جانب نگاه نیم مستش را

نمی سازد پریشان مغز را بوی حنا چندین
کدامین سنگدل بر چشم مالیده است دستش را

در آغوش نگین دان نیست آرامش ز بی تابی
گهر در خانه زین دیده پنداری نشستن را

به صید ماهیان، زلف کجش گر سر فرود آرد
ربایند از دهان یکدگر چون طعمه شستش را

ز حیرت می رود گیرایی از سرپنجه شیران
به هر صحرا که راه افتد غزال شیر مستش را

اگر ذوق شکستن این دل چون شیشه دریابد
چو سنگ از مومیایی پاس می دارد شکستش را

شود مستغنی از دریا ز آب و دانه گوهر
گذارد چون صدف بر روی هم هر کس که دستش را

ز بی برگی به هر کس داد برگ عیش، خرسندی
به صد خرمن گل بی خار ندهد خار بستش را

ز درد من درین عالم کسی صائب خبر دارد
که خالی آورد بیرون ز کام بحر شستش را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.