هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و فلسفی است که به زیباییهای معشوق و ناتوانی انسان در درک کامل آن میپردازد. شاعر از عناصری مانند زلف، تیر، شمشیر و دریا استفاده میکند تا عظمت و جذابیت معشوق را توصیف کند و در عین حال، ناتوانی خود را در تسخیر یا درک کامل این زیبایی بیان مینماید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، مناسب مخاطبانی با سطح درک ادبی بالاتر است.
غزل شمارهٔ ۴۹۳
کیست گردن ننهد دام جهانگیر ترا؟
چرخ یک حلقه بود زلف چو زنجیر ترا
شست صاف تو مریزاد، که خون دو جهان
نشود مانع پرواز، پر تیر ترا
کار سنگ بده از لوح مزارش آید
هر که در خاک برد حسرت شمشیر ترا
بحر در حوصله قطره نگنجد هیهات
دیده چون درک کند حسن جهانگیر ترا؟
حاصل ملک جهان پیش سلیمان بادست
به چه تسخیر نمایم نظر سیر ترا؟
نتوان داشت به زنجیر، نگاهش صائب
هر که از دل شنود ناله شبگیر ترا
چرخ یک حلقه بود زلف چو زنجیر ترا
شست صاف تو مریزاد، که خون دو جهان
نشود مانع پرواز، پر تیر ترا
کار سنگ بده از لوح مزارش آید
هر که در خاک برد حسرت شمشیر ترا
بحر در حوصله قطره نگنجد هیهات
دیده چون درک کند حسن جهانگیر ترا؟
حاصل ملک جهان پیش سلیمان بادست
به چه تسخیر نمایم نظر سیر ترا؟
نتوان داشت به زنجیر، نگاهش صائب
هر که از دل شنود ناله شبگیر ترا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.