هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که با استفاده از استعاره‌های مختلف مانند شیشه، سلیمان، میخانه، و پروانه، به مفاهیمی مانند رسیدن به کمال، عشق، تسلیم، و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از طریق این تصاویر، مخاطب را به تفکر در مورد زندگی، عشق به معشوق حقیقی، و گذر از مادیات دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۰

هر که چون شیشه به پیمانه رساند خود را
چون سلیمان به پریخانه رساند خود را

ما ز بی حوصلگی صلح به مینا کردیم
وقت آن خوش که به میخانه رساند خود را

در همین نشأه شود جنت او نقد، اگر
زاهد خشک به میخانه رساند خود را

هر مقامی که به آن، هوش به عمری نرسد
دل به یک نعره مستانه رساند خود را

سینه اش کان بدخشان شود از باده لعل
چون سبو هر که به میخانه رساند خود را

شمع در محفل ازان نعل در آتش دارد
که به بال و پر پروانه رساند خود را

عاشق از هر دو جهان تا نکند قطع نظر
نیست ممکن که به جانانه رساند خود را

به دو صد زخم نپیچد سر تسلیم از تیغ
که به آن زلف سیه، شانه رساند خود را

بت پرستی که نگشته است ز خود رو گردان
به چه امید به بتخانه رساند خود را

نیست ممکن به پر و بال رسد کس به مراد
مگر از همت مردانه رساند خود را

شمع در کوتهی خویش ازان دارد سعی
که به خاکستر پروانه رساند خود را

باده از شیشه جلوریز برون می آید
که به سر منزل پیمانه رساند خود را

زان چو موج است همه رشته جان ها بی تاب
که به آن گوهر یکدانه رساند خود را

صائب از چشم بد خلق مسلم گردد
هر که چون گنج به ویرانه رساند خود را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.