هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات مختلفی مانند عشق، معرفت نفس، خرد، و طبیعت می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند خجالت در سفر، نمایش خود در وطن، درد دل، عشق و زیبایی، و هوشمندی در میان مستان صحبت می‌کند. همچنین، به مفاهیم عمیق‌تری مانند معرفت نفس، پنهان‌ماندن جوهر وجودی انسان، و تفاوت بین ظاهر و باطن اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۱

در سفر زود خجالت کشد از دعوی خویش
در وطن هر که سبکبار نماید خود را

چه کند با دل بی درد، کلام صائب؟
این نمک در دل افگار نماید خود را

باده در لعل لب یار نماید خود را
آب در گوهر شهوار نماید خود را

در پریخانه خم جوش دگر دارد می
سیل در سینه کهسار نماید خود را

در حجاب است ز بی رغبتی ما دلدار
ورنه یوسف به خریدار نماید خود را

محو در نور شود هر دو جهان چون جوهر
اگر آن آینه رخسار نماید خود را

دل چو بیرون رود از جسم تماشا دارد
بی صدف، گوهر شهوار نماید خود را

دل روشن چه پر و بال گشاید در جسم؟
بحر در قطره چه مقدار نماید خود را؟

تا تو از نام و نشان پاک نیایی بیرون
چه خیال است که دلدار نماید خود را؟

هوشمندی که به هنگامه مستان افتد
مصلحت نیست که هشیار نماید خود را

در غریبی همه کس می شود انگشت نما
هر گلی بر سر دستار نماید خود را

می کند دعوی بینش همه کس زیر فلک
هر شراری به شب تار نماید خود را

هست تا زیر فلک، جوهر دل پوشیده است
تیغ چون در ته زنگار نماید خود را؟

جای رحم است بر آن چشم غلط بین کز جهل
خوابها بیند و بیدار نماید خود را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.