هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از گل، لاله، آینه، تیغ، و دیگر عناصر طبیعی و نمادین برای بیان عشق، شرم، درد، و اشتیاق خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۵۴۸

گل به صد دیده شبنم نگران است او را
لاله از جمله خونین جگران است او را

نیست حاجت به نقاب آن رخ چون آینه را
پرده شرم و حیا آینه دان است او را

چه غم فاخته آن سرو خرامان دارد؟
رفتن دل به نظر آب روان است او را

تیغش از کشتن عشاق کجا کند شود؟
آن که از سختی دل سنگ فسان است او را

می کند خون به دل گوشه نشینان جهان
خال مشکین که در آن کنج دهان است او را

می توان خواند ز پشت لب او بی گفتار
سخنی چند که در زیر زبان است او را

بدن نازک او بس که لطیف افتاده است
خار در پیرهن از رشته جان است او را

دل عاشق مگر از بنده نوازی گیرد
ورنه یوسف به زر قلب گران است او را

نیست ممکن دلش از کشتن ما داغ شود
که شهادتگه ما لاله ستان است او را

می شود رنگ به رنگ آن گل رخسار از شرم
تا که از دور به جرأت نگران است او را؟

کیست با او طرف جنگ تواند گشتن؟
فلک سنگدل از شیشه دلان است او را

می کند خون به دل جوهر تیغ از غیرت
پیچ و تابی که در آن موی میان است او را

از شفق چهره خورشید به خون می شوید
چه غم از دیده خونابه فشان است او را؟

چشمه آب حیات است لب سیرابش
چه خبر از جگر تشنه لبان است او را؟

چشم پوشیده ز ارباب هوس می گذرد
چون شرر چشم به دلسوختگان است او را

از عقیقی است مرا بوسه توقع که سهیل
یکی از جمله خونابه کشان است او را

چون ز صاحب نظران دل نرباید صائب؟
که قدی حلقه رباتر ز سنان است او را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.