هوش مصنوعی: این شعر بهاری از صائب تبریزی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف طبیعت و عشق می‌پردازد. شاعر از شکوفه‌ها، باغبانان، خورشید، ماه و عناصر طبیعی دیگر برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به عشق، پشیمانی و ستایش دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، آن را برای سنین بالاتر مناسب می‌سازد.

غزل شمارهٔ ۶۳۳

بهار شد که ببندند در گلستان را
شکوفه پنبه شود گوش باغبانان را

هزار بار فزون شمع آسیا کرده است
غبار خاطر من آفتاب تابان را

حباب نیست، که از شرم لعل سیرابش
عرق به جبهه نشسته است آب حیوان را

ز ماهتاب بناگوش یار می آید
که شیر مست کند ریگ این بیابان را

صدف به کد یمین رزق خویش می گیرد
عبث به جود ستایش کنند نیسان را

چه ساده ام که به دست تهی طمع دارم
که پر ز بوسه کنم چاه آن زنخدان را

ز جرم عشق نهان داشتن پشیمانم
نمک چشیده و دزدیده ام نمکدان را

بهشت سرمه ازین خاک می برد صائب
به مصر و شام چه نسبت بود صفاهان را؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.