هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره‌ی ناامیدی، عشق، رنج و جستجوی معنا در زندگی است. شاعر از تلخی‌های زندگی، عشق ناکام، و آرزوهای بربادرفته سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند خواب، شراب، و طبیعت برای انتقال احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به شراب و رنج‌های عاطفی نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

غزل شمارهٔ ۷۵۲

شد بی صفا ز خاک سیه کاسه آب ما
آخر به رنگ ظرف برآمد شراب ما

از اشک تلخ ما کف خاکی نگشت سبز
نگرفت دست هیچ سبویی شراب ما

ما با خیال روی تو در خواب رفته ایم
یوسف نقاب بسته درآید به خواب ما

در قلزمی که موج بود تیغ آبدار
از سرگذشت خویش چه گوید حباب ما؟

تا چند زیر خرقه قدح را نهان کنیم؟
در پشت کوه چند بود آفتاب ما؟

ما را اگر چه دست تصرف نداده اند
گیراتر از کمند بود پیچ و تاب ما

ما گل به جای صید به فتراک بسته ایم
بلبل نفس گسسته رود در رکاب ما

جز خط یار بر قلم ما نمی رود
داروی بیهشی است غبار کتاب ما

زنهار خنده بر دل مجروح ما مکن
خونابه می کند نمکت را کباب ما

در کام شعله، دم به شمار اوفتاده است
پر می زند هنوز ز خامی کباب ما

ای شور حشر، از جگر ما بدار دست
خونابه می کند نمکت را کباب ما

ای خم ز پرده پوشی ما در گذر که تاک
زنجیر پاره کرد ز زور شراب ما

صائب اگر چه بال و پر ما شکسته است
سیمرغ را به چشم نیارد عقاب ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.