هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به تأثیر عشق و محبت بر روح و روان انسان می‌پردازد. شاعر از تأثیرات عمیق عشق، از جمله جوان شدن روح در پیری، خطرات ساده‌دلی در برابر افراد بد، و اهمیت آزادگی در برابر آفت‌های زمانه سخن می‌گوید. همچنین، به نقش خلق و خوی نیکو در سبکبختی و گرانبهایی زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و اخلاقی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۸۴۰

ز جوش عشق شود با قوام، شیره جانها
ز عقل پا به رکاب سفر شوند روانها

چرا ز عشق تو پیرانه سر جوان نشوم من؟
که شد ز قد خدنگ تو راست، پشت کمان ها

مکن اعانت بد گوهران ز ساده دلی ها
که رو سیاه شد از قرب تیغ، سنگ فسان ها

دل فسرده ندارد خبر ز داغ محبت
تنور سرد بود فارغ از گرفتن نانها

بر آن گروه مسلم بود گذشتگی از خود
که همچو (موج) به دریا سپرده اند عنان ها

به حرف و صوت ز لب برمدار مهر خموشی
که ریخته است بسی خون خلق، تیغ زبان ها

خط امان بود آزادگی ز آفت دوران
که سرو رنگ نبازد ز آه سرد خزان ها

گران شوند سبک ها ز خلق تنگ به خاطر
سبک شوند ز میزان حسن خلق، گرانها

عجب که چرخ فراموشکار محو نماید
چنین که فکر تو صائب شده است ورد زبان ها
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.