هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عشق و فداکاری در راه آن میپردازد. شاعر از خطرات و سختیهای راه عشق سخن میگوید و اشاره میکند که در این مسیر، سرها (جانها) فدا میشوند. همچنین، به بیاعتباری دنیا و مال دنیوی در مقابل عشق اشاره شده و تأکید میشود که عشق واقعی نیازمند از خود گذشتگی و فداکاری است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات به فداکاری و از دست دادن جان ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۹۸۴
در طریق عشق هر جا می گذاری پا، سرست
موج این وادی رگ جان، ریگ این صحرا سرست
از محیط آفرینش چون نیاید بوی خون؟
هر حبابی را که می بینی درین دریا سرست
نیست دستی در گریبان چاک گرداندن مرا
چون سبو دست مرا پیوند الفت با سرست
اهل دنیا مال را دارند بیش از جان عزیز
از سر دستار هر کس بگذرد اینجا سرست
مو شکافی را رواجی نیست در بازار عشق
هر که سر از پا نمی داند درین سودا سرست
تخت ما افتادگی و لشکر ما بی کسی
جوهر ذاتی است تیغ ما و تاج ما سرست
اشتها کامل چو شد، خون نعمت الوان بود
چون گران شد خواب، صائب بالش خارا سرست
موج این وادی رگ جان، ریگ این صحرا سرست
از محیط آفرینش چون نیاید بوی خون؟
هر حبابی را که می بینی درین دریا سرست
نیست دستی در گریبان چاک گرداندن مرا
چون سبو دست مرا پیوند الفت با سرست
اهل دنیا مال را دارند بیش از جان عزیز
از سر دستار هر کس بگذرد اینجا سرست
مو شکافی را رواجی نیست در بازار عشق
هر که سر از پا نمی داند درین سودا سرست
تخت ما افتادگی و لشکر ما بی کسی
جوهر ذاتی است تیغ ما و تاج ما سرست
اشتها کامل چو شد، خون نعمت الوان بود
چون گران شد خواب، صائب بالش خارا سرست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.