هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش و توصیف یک نیروی الهی یا معنوی می‌پردازد که منبع نور، حیات، و روشنایی است. شاعر از این نیرو به عنوان منبعی یاد می‌کند که جهان را روشن می‌کند، تشنه‌ها را سیراب می‌کند، و به خاکیان بینش و آگاهی می‌بخشد. همچنین، شاعر از این نیرو به عنوان دریایی یاد می‌کند که جهان را به سوی خود فرا می‌خواند و به آن‌ها آشنایی با خود را می‌آموزد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد، بنابراین مناسب برای سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۲۷۰۸

تو هر روزی ازان پُشته بَرآیی
کُنی مَر تشنه جانان را سَقایی

تو هر صُبحی جهان را نور بَخشی
که جانِ جانِ خورشیدِ سَمایی

مَباد آن روز کَزْ تو بازمانَد
دو دیده، ای چراغ و روشنایی

تو دریاییّ و می‌گویی جهان را
دَرآ در من، بیاموزْ آشنایی

لب و لُنجِ کَفوری را دَریدی
بِدان دریایِ امواجِ عَطایی

گُشادی چَشم و گوشِ خاکیان را
همه حیران که چون بَر می‌گُشایی؟

گِلویِ جان بِسوزید از حَلاوَت
چُنین شیرین، چُنین حَلْوا چرایی؟

اگر چون آسیا گَردم شب و روز
زِ تو باشد، که آبِ آسیایی

وَگَر این آسیا جویَد سُکونَت
زِ چَرخِ تو‌ نمی‌یابَد رَهایی

هران سنگی که در چَرخَش کَشیدی
بیابَد کان، بیابد کیمیایی

به تو جُنبَد جهان، جانِ جهانی
اگر چه او نداند که کجایی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.