هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مضامینی مانند عشق، رنج، تقدیر، و امید می‌پردازد. شاعر از زشتی‌های پنهان، ناامیدی، و آتش عشق سخن می‌گوید و در نهایت به شیرینی سخن و هنر شاعری اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۲۶

پشت آیینه بود پرده مستوری زشت
زاهد از کعبه همان به که نیاید به کنشت

اختر ما ز سیه روزی طالع داغ است
دیده شور خورد خون جگر از رخ زشت

عشق تردست تو دهقان غریبی است که تخم
تا نشد سوخته، در مزرع امید نکشت

چند از چرخ بلا زاید و بردارد خاک؟
تا کی این حامله فتنه بود بر سر خشت؟

هر که قالب تهی از جلوه قد تو کند
راست چون سرو برندش به خیابان بهشت

آن که بر خرمن ما سوختگان آتش زد
دانه خال تو بر آتش یاقوت برشت

مهر برداشت ز لب، صبح قیامت خندید
پرده افکند ز رخ، در پس در ماند بهشت

بی تکلف، غزل صائب شیرین سخن است
غزلی را که توان با غزل خواجه نوشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.