هوش مصنوعی: این متن شعری است که بر ضرورت حرکت، رها کردن تعلقات و پذیرش سختی‌های راه زندگی تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که برای رسیدن به مقصود، باید از موانع گذشت، از وابستگی‌ها دل کند و با شجاعت به پیش رفت. مفاهیمی مانند رهایی، سفر درونی، خودسازی و پذیرش مرگ نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در متن، مانند پذیرش مرگ، رهایی از تعلقات و سفر درونی، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در فهم این مفاهیم انتزاعی با مشکل مواجه شوند.

غزل شمارهٔ ۱۶۳۵

خم چو گردد قد افراخته می باید رفت
پل بر این آب چو شد ساخته می باید رفت

راه باریک عدم راه گرانباران نیست
هر چه داری همه انداخته می باید رفت

آنچه در کار بود ساختنش خودسازی ا ست
گو مشو کار جهان ساخته، می باید رفت

سنگ راه است غم قافله و فکر رفیق
فرد و تنها همه جا تاخته می باید رفت

به نفس طی نشود دامن صحرای عدم
این ره دور، نفس باخته می باید رفت

تا مگر شاهد مقصود مصور گردد
دل چون آینه پرداخته می باید رفت

سپر راهرو از راهزنان عریانی است
تیغ جان را ز نیام آخته می باید رفت

این ره پر خس و خاشاک شود پاک به آه
علم آه برافراخته می باید رفت

من گرفتم که قمار از همه عالم بردی
دست آخر همه را باخته می باید رفت

این سفر همچو سفرهای دگر صائب نیست
بار هستی ز خود انداخته می باید رفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.