هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، درد، معرفت، و ناپایداری دنیا میپردازد. شاعر با استفاده از استعارههای زیبا مانند آیینه، آب، گوهر، و سیلاب، به بیان مفاهیم عمیق روحانی و انسانی میپردازد. در این شعر، عشق به عنوان محور اصلی معرفی شده و دردهای روحی و مادی در مقابل آن کوچک شمرده میشوند. همچنین، نقدی به ظاهرپرستی و زهد ریایی نیز وجود دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از استعارهها و مفاهیم مانند درد عشق، نقد زهد، و ناپایداری دنیا ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۶۶۰
ترا که عالم آیینه عالم آب است
چه احتیاج به تحصیل باده ناب است؟
به گرد راز دل ما که می تواند گشت؟
خزینه گهر ما به مهر گرداب است
ز عشق اگر نکنم گریه، نیست بیدردی
غبار خاطر من سنگ راه سیلاب است
ز چهره گل سیراب، رنگ شد سفری
هنوز شبنم بیدرد در شکرخواب است
دری که بر رخ زاهد به گل برآوردند
به چشم مردم ظاهرپرست محراب است
گرفته است تب احتیاج عالم را
مدار چرخ تنک مایه هم به دولاب است
ز سیل حادثه دلهای روشن آسوده است
درین خرابه متاعی که هست مهتاب است
چرا صدف نکند چاک، سینه را صائب؟
درین زمانه که گوهرشناس نایاب است
چه احتیاج به تحصیل باده ناب است؟
به گرد راز دل ما که می تواند گشت؟
خزینه گهر ما به مهر گرداب است
ز عشق اگر نکنم گریه، نیست بیدردی
غبار خاطر من سنگ راه سیلاب است
ز چهره گل سیراب، رنگ شد سفری
هنوز شبنم بیدرد در شکرخواب است
دری که بر رخ زاهد به گل برآوردند
به چشم مردم ظاهرپرست محراب است
گرفته است تب احتیاج عالم را
مدار چرخ تنک مایه هم به دولاب است
ز سیل حادثه دلهای روشن آسوده است
درین خرابه متاعی که هست مهتاب است
چرا صدف نکند چاک، سینه را صائب؟
درین زمانه که گوهرشناس نایاب است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.