هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های زندگی، عشق، و فلسفه‌ی وجودی انسان می‌پردازد. با استفاده از استعاره‌هایی مانند «بنای زندگی بر آب» و «مهتاب عشق»، شاعر ناپایداری زندگی و اهمیت عشق و معنویت را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند مرگ، آگاهی، و جستجوی حقیقت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی استعاره‌های پیچیده و نگاه انتزاعی به زندگی و مرگ نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۶۳

ریاض هستی ما سبز از می ناب است
بنای زندگی ما چو خضر بر آب است

همین نه خانه ما در گذار سیلاب است
بنای زندگی خضر نیز بر آب است

ازان چو ناخنه در دیده می خلد قد خم
که در کشیدن دامان مرگ قلاب است

اگر چه موی سفیدست صبح آگاهی
به چشم نرم تو بیدرد، پرده خواب است

کجا خورد غم عریان تنان، خودآرایی
که تا به گردن خود در سمور و سنجاب است

سپهر در خم صاحبدلان عبث کرده است
نهنگ را چه غم از حلقه دام گرداب است؟

ز شور حشر محابا نمی کند عاشق
نمک به دیده حیران عشق مهتاب است

به حیرت از لب میگون آب پریرویم
که با چکیدن دایم مدام شاداب است

برون ز بحر تهیدست آید آن غواص
که در صدف طلبد گوهری که نایاب است

چرا ز ناله عشاق خویش بیخبرند؟
اگر نه شبنم گلزار حسن سیماب است

نمی شود دل آگاه از خدا غافل
همیشه قبله نما را نظر به محراب است

دهن به محراب مکن باز چون صدف صائب
درین زمانه که گوهرشناس نایاب است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.