هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از مضامین عرفانی، فلسفی و اخلاقی سخن میگوید. در آن از مفاهیمی مانند بقا، رحمت الهی، حوادث زندگی، بیوفایی دنیا و تلاش برای رسیدن به حقیقت استفاده شده است. شاعر با بهکارگیری استعارهها و تشبیههای زیبا، مانند لعل جانفزا، چشمه بقا، و کشتزار زندگی، مخاطب را به تفکر دربارهی معنای زندگی و سرنوشت انسان دعوت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از استعارهها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۱۷۵۳
کسی که بوسه بر آن لعل جانفزا زده است
چو خضر غوطه به سر چشمه بقا زده است
ز عطسه غنچه نشکفته در چمن نگذاشت
به کاکل که شبیخون دگر صبا زده است؟
نموده است گل آلود آب حیوان را
به زیر تیغ تو هر کس که دست و پا زده است
به چشم سخت فلک آب رحم می گردد
کدام سنگدل آتش به کشت ما زده است؟
به باد رفت سر غنچه تا دهن وا کرد
که خنده ای ز ته دل به مدعازده است؟
ز آفتاب حوادث کباب زود شود
کسی که خواب به سر سایه هما زده است
سفینه ای است درین بحر بیکنار مرا
که تخته بر سر تدبیر ناخدا زده است
ز خون بی ادب خویش می کشم خجلت
که بوسه بر کف پای تو چون حنا زده است
به سعی وا نشود دل، وگرنه دانه من
چو آب، قطره درین هفت آسیا زده است
ز پیش زود رود پای کوته اندیشی
که تکیه در ره سیلاب بر عصا زده است
برون ز بحر گهر می رود به دست تهی
حباب وار گره هر که بر هوا زده است
ز خواب امن کسی بهره می برد صائب
که پشت پای به دنیای بیوفا زده است
چو خضر غوطه به سر چشمه بقا زده است
ز عطسه غنچه نشکفته در چمن نگذاشت
به کاکل که شبیخون دگر صبا زده است؟
نموده است گل آلود آب حیوان را
به زیر تیغ تو هر کس که دست و پا زده است
به چشم سخت فلک آب رحم می گردد
کدام سنگدل آتش به کشت ما زده است؟
به باد رفت سر غنچه تا دهن وا کرد
که خنده ای ز ته دل به مدعازده است؟
ز آفتاب حوادث کباب زود شود
کسی که خواب به سر سایه هما زده است
سفینه ای است درین بحر بیکنار مرا
که تخته بر سر تدبیر ناخدا زده است
ز خون بی ادب خویش می کشم خجلت
که بوسه بر کف پای تو چون حنا زده است
به سعی وا نشود دل، وگرنه دانه من
چو آب، قطره درین هفت آسیا زده است
ز پیش زود رود پای کوته اندیشی
که تکیه در ره سیلاب بر عصا زده است
برون ز بحر گهر می رود به دست تهی
حباب وار گره هر که بر هوا زده است
ز خواب امن کسی بهره می برد صائب
که پشت پای به دنیای بیوفا زده است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.