هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به بیان حالات درونی و عرفانی می‌پردازد. شاعر از دل خونبار، سفر در وطن روشندلان، استقامت شمع، و ناتوانی بشر در برابر نظام جهان سخن می‌گوید. همچنین، به قدرت دل قوی، ناامیدی از رزق، پاک کردن دل با اشک، و سیرنشدن ظالم از خون مردم اشاره می‌کند. در پایان، شرط عشق را گذشتن از خودی خود می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است.

غزل شمارهٔ ۱۹۲۲

احوال دل ز دیده خونبار روشن است
حال درون خانه نمایان ز روزن است

روشندلان همیشه سفر در وطن کنند
استاده است شمع و همان گرم رفتن است

در انتظام کار جهان اهتمام خلق
مشق جنون به خامه فولاد کردن است

جوهر بس است بیضه فولاد را حصار
آن را که دل قوی است چه حاجت به جوشن است؟

دست و دهن اگر چه نماید تنور رزق
نسبت به دست کوته ما چاه بیژن است

شستن به اشک، گرد کدورت ز روی دل
آیینه را به دامن تر پاک کردن است

ظالم به مرگ سیر نگردد ز خون خلق
در خواب، کار تشنه لبان آب خوردن است

دل چون کمال یافت نهد پای بر فلک
چون دانه خوشه گشت رجوعش به خرمن است

صائب ز خود برآی که شرط طریق عشق
گام نخست از خودی خود گذشتن است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.