هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات عمیق و درد عشق نافرجام است. شاعر از نگاه معشوق، خنده‌ها و رفتارهای او سخن می‌گوید و رنج خود را از بی‌توجهی و ستم معشوق بیان می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند غرور، شکست و رنج عشق وجود دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و ستم نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۶۰

یک دلشده در دام نگاهت نگرفته است
در هاله آغوش، چو ماهت نگرفته است

مغرور ازانی که چو خرد عربده جویی
تیغ ستم از دست نگاهت نگرفته است

زان خنده زنی بر من بی برگ که هرگز
آتش نفسی نبض گیاهت نگرفته است

در باغ جهان شاخ گلی نیست که صد دست
سرمشق شکستن ز کلاهت نگرفته است

چشم سیهی نیست که خواباندن شمشیر
تعلیم ز مژگان سیاهت نگرفته است

سیب ذقنی نیست درین باغ که صد بار
گلگونه رنگ از رخ ماهت نگرفته است

آخر که رسد در تو، که دلهای سبکسیر
دامن به سبکدستی آهت نگرفته است

رحمی به سیه روزی ما سوختگان کن
تا زنگ خط آیینه ماهت نگرفته است

بر گرد به میخانه ازین توبه ناقص
تا پیر خرابات به راهت نگرفته است!

آن کس که زند خنده به بیهوشی صائب
پیمانه ای از دست نگاهت نگرفته است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.