هوش مصنوعی: این غزل صائب به موضوعاتی مانند عشق، رنج و خون عاشقان، تقدیر و سرنوشت، و مفاهیم فلسفی و عرفانی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های مختلف مانند تیغ، خون، شراب، و طبیعت، احساسات عمیق و پیچیده‌ای را بیان می‌کند که اغلب با درد و رنج همراه است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها مانند خون و رنج ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۹۹

این جواب آن غزل صائب که راقم گفته است
تیغ دایم آب در جو دارد و خون می خورد

خون عاشق را چو آب آن لعل میگون می خورد
آب را نتوان چنین خوردن که او خون می خورد

هر که روی دست از اقبال گردون می خورد
از تنک ظرفی شراب از جام وارون می خورد

ترکتاز عشق از مجنون برآورده است گرد
محمل لیلی عبث گردی به هامون می خورد

نیست دامنگیر چون خون حلال ما، چرا
خون ما را در لباس آن جامه گلگون می خورد

می توان از آب تیغ آمد سلامت بر کنار
وای بر آن کس که بر دلهای پرخون می خورد

کشتی سنگین رکاب از گل نمی یابد خلاص
در ضمیر خاک آخر غوطه قارون می خورد

از گداز عشق مشت استخوانی گشته است
رم چرا چندین سگ لیلی زمجنون می خورد

دوستی از لشکر بیگانه می دارد طمع
بهر ترطیب دماغ آن کس که افیون می خورد

استعانت جوید از سیلاب در تعمیر تن
هر که از خاکی نهادان باده افزون می خورد

می شود هر ناگوار از کنج عزلت خوشگوار
باده ناب از خم خالی فلاطون می خورد

خون نگردد شیر تا بیرون نمی آید زپوست
تا به زندان رحم باشد جنین خون می خورد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.