هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از تشبیهات و استعاره‌های زیبا برای بیان احساسات عمیق و دردهای عشق استفاده می‌کند. شاعر از عناصر طبیعت مانند گل، شمع، پروانه، خورشید و دریا برای توصیف حالات درونی خود بهره می‌برد. همچنین، مفاهیمی مانند عشق، رنج، جدایی، امید و ناامیدی در این شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از تشبیهات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری دارند تا به‌طور کامل درک شوند.

غزل شمارهٔ ۲۴۰۴

از عرق آتش به جانم آن گل سیراب زد
باز آن آیینه رو نقشی عجب بر آب زد

شمع من امشب کجا بودی، که بر یادرخت
تا سحر پروانه من سینه بر مهتاب زد

گرد خجلت از دل بیرحم قاتل می فشاند
دست و پایی زیر تیغش گر دل بیتاب زد

خواب ناز گل گرانتر شد زبخت بلبلان
هر قدر شبنم به رخسار گلستان آب زد

غم به سر وقت من از روشندلیها اوفتاد
دزد بر گنجینه ام زین گوهر شب تاب زد

مهر بر لب زن که از یک خنده بیجا که کرد
غوطه در خون شفق خورشید عالمتاب زد

زنگ می گیرد ز آب زندگی آیینه اش
کی سکندر می تواند چون خضر بر آب زد؟

ابر چون گردد طرف با من، که سیل اشک من
بحر را مهر خموشی بر لب از گرداب زد

سختی دل از عبادت کرد رو گردان مرا
چند بتوان سنگ بر پیشانی محراب زد؟

رهنوردی را که شد صدق عزیمت خضر راه
در میان راه در دامان منزل خواب زد

نیست چشم عاقبت بین جوشن تدبیر را
خویش را ماهی زحرص طعمه بر قلاب زد

قطع شد در یک نفس راه هزاران ساله اش
هر که صائب پشت پا بر عالم اسباب زد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.