هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر رهایی از رنج‌ها و دردهای درونی است. شاعر از تحولات درونی خود سخن می‌گوید، از جمله تبدیل ناله‌ها به صدای آرامش‌بخش آب، بی‌خطر شدن دردها مانند مشک ناب، و همدردی با فقرا. همچنین، او به قدرت تفکر و تأثیر آن در زنده کردن دل خاک اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۱۳

از گرفتاری دلم فارغ زپیچ و تاب شد
ناله زنجیر، خوابم را صدای آب شد

کوته است از حرف خاموشان زبان اعتراض
ایمن از تیغ است هر خونی که مشک ناب شد

جهل دارد همچنان خم در خم عصیان مرا
گر به ظاهر قامت خم گشته ام محراب شد

با فقیران دست در یک کاسه کردن عیب نیست
بحر با آن منزلت همکاسه گرداب شد

چون رگ سنگ است اهل درد را بر دل گران
در میان زخمها زخمی که بی خوناب شد

شرم هیهات است خوبان را سپرداری کند
هاله نتواند حجاب پرتو مهتاب شد

گر برآرد می زخود پیمانه ما دور نیست
پنجه مرجان نگارین در میان آب شد

فکر من صائب جهان خاک را دل زنده کرد
این سفال خشک از ریحان من سیراب شد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.