هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، ناامیدی، تلاش و تقدیر میپردازد. شاعر از دوری معشوق، تنبلی، ضعف نفس و تأثیرات منفی آرزوهای بیجا سخن میگوید. همچنین، به چالشهای زندگی و نقش تقدیر در سرنوشت انسان اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و مرگ ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۲۵۵۵
شوق را آتش عنان دوری منزل می کند
راهرو را منزل نزدیک کاهل می کند
همت پستی که در دامان ما آویخته است
کشتی ما را بیابان مرگ ساحل می کند
تن پرستی همچو خون مرده بند دست و پاست
رقص فارغبالی اینجا مرغ بسمل می کند
آرزوی خام گردآلود دارد سینه را
جوش بیجا آب این سرچشمه را گل می کند
از دلم هر پاره ای محوست در هنگامه ای
خار این وادی چه با دامان محمل می کند
می کند نیکی و در آب روان می افکند
هر که نقد جان نثار تیغ قاتل می کند
ناوک تقدیر نی در ناخنت نشکسته است
کاوش مژگان چه می دانی چه با دل می کند
ناتوانی در طریق شوق سنگ راه نیست
جاده با افتادگی قطع منازل می کند
شیره جان می کشد چرخ از وجود خاکیان
روغن از ریگ روان این سفله حاصل می کند
اضطراب دل بجان می آورد جسم مرا
این سپند شوخ خون در چشم محفل می کند
ناتوانی بس که پیچیده است بر اعضای من
بر تنم موج هوا کار سلاسل می کند
(خنده دل را به دست ناامیدی واگذار
کاین گره را ناخن تدبیر مشکل می کند)
صائب از خاطر بشو نقش امید و بیم را
ورنه دل را این رقمها زود باطل می کند
راهرو را منزل نزدیک کاهل می کند
همت پستی که در دامان ما آویخته است
کشتی ما را بیابان مرگ ساحل می کند
تن پرستی همچو خون مرده بند دست و پاست
رقص فارغبالی اینجا مرغ بسمل می کند
آرزوی خام گردآلود دارد سینه را
جوش بیجا آب این سرچشمه را گل می کند
از دلم هر پاره ای محوست در هنگامه ای
خار این وادی چه با دامان محمل می کند
می کند نیکی و در آب روان می افکند
هر که نقد جان نثار تیغ قاتل می کند
ناوک تقدیر نی در ناخنت نشکسته است
کاوش مژگان چه می دانی چه با دل می کند
ناتوانی در طریق شوق سنگ راه نیست
جاده با افتادگی قطع منازل می کند
شیره جان می کشد چرخ از وجود خاکیان
روغن از ریگ روان این سفله حاصل می کند
اضطراب دل بجان می آورد جسم مرا
این سپند شوخ خون در چشم محفل می کند
ناتوانی بس که پیچیده است بر اعضای من
بر تنم موج هوا کار سلاسل می کند
(خنده دل را به دست ناامیدی واگذار
کاین گره را ناخن تدبیر مشکل می کند)
صائب از خاطر بشو نقش امید و بیم را
ورنه دل را این رقمها زود باطل می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.