هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند عرفان، قناعت، آزادگی و دوری از دنیاپرستی می‌پردازد. شاعر از افرادی سخن می‌گوید که با فروتنی و تفکر به اسرار الهی دست می‌یابند و از تاج و تخت بی‌نیاز می‌شوند. همچنین، تأکید بر این است که حرص و دنیاپرستی نمی‌تواند آزادمردان را اسیر کند و افراد قانع به جایگاه بالاتری می‌رسند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۰۲

بی زبان جمعی که از حیرت چو ماهی می شوند
محرم دریای اسرار الهی می شوند

چون سر فکرت به جیب و پای در دامن کشند
بی نیاز از تاج و تخت پادشاهی می شوند

از پریدن باز می دارند چشم حرص را
چهره هایی کز قناعت زرد و کاهی می شوند

چیست دنیا تا کند آزاد مردان را اسیر؟
این نهنگان کی زبون دام ماهی می شوند؟

همچو شمع آنان که دارند از دل روشن نصیب
زود آب از خجلت زرین کلاهی می شوند

ظلمت از هستی است، ورنه رهنوردان عدم
شمع جان خاموش می سازند و راهی می شوند

صائب آن جمعی که پاس خویش دارند از گناه
مبتلا آخر به عجب بیگناهی می شوند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.