هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های غنی، به بیان دردها و رنج‌های عشق نافرجام و ناکامی‌های عاشقانه می‌پردازد. شاعر از بی‌رحمی زمانه، شتابزدگی در عشق، و ناکامی‌های روحی سخن می‌گوید و با اشاره به عناصری مانند گل، خون، زلف، و خال، احساسات عمیق و تلخ خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و گاه تلخ است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۱۴

ای خط بیرحم ازان عارض دمیدن زود بود
آن گل نشکفته را نادیده چیدن زود بود

کشت امید مرا می داشت شرمش تازه رو
خون لعل آبدارش را مکیدن زود بود

زلف مشکین بود از دیوان رحمت آیتی
بر سر او بی تأمل خط کشیدن زود بود

دست بیداد سیه مستان بلند افتاده است
ورنه آن سیب زنخدان را مکیدن زود بود

چشم او را فرصت نظاره می بایست داد
نرگس این باغ را در خواب چیدن زود بود

داشت تسخیر هزاران ملک دل را در نظر
چشم او را زهر ناکامی چشیدن زود بود

با دل صدپاره عشاق چندین کار داشت
شوخی مژگان او را آرمیدن زود بود

بر گلستانی که از صد گل یکی نشکفته است
چون خزان افسون بیرحمی دمیدن زود بود

از سر رغبت به حرف دادخواهان می رسید
حلقه انصاف در گوشش کشیدن زود بود

بر سر آن غمزه خونخوار در عین غرور
چون بلای آسمان غافل رسیدن زود بود

در زمین سینه ها تخم محبت می فشاند
خال او را در پناه خط خزیدن زود بود

خط ظالم برد از حد دل سیاهی را برون
ورنه صائب از دل وحشی رمیدن زود بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.