هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، هستی، زبان و بیان، و رابطهی ظاهر و باطن میپردازد. شاعر از عناصری مانند طبیعت، عاشق و معشوق، و مفاهیم انتزاعی برای بیان مقاصد خود استفاده کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از اشارات و استعارهها نیاز به دانش ادبی و تجربهی زندگی بیشتری دارند.
غزل شمارهٔ ۲۶۵۹
سرکشی ازطاق ابروی بتان پیدا شود
قوت بازوی هرکس از کمان پیدا شود
می شود خون خوردن من ظاهر ازرخسار یار
از گلستان حسن سعی باغبان پیدا شود
سروها گردند آب و آبها گردند خشک
در گلستانی که آن سرو روان پیدا شود
در حریم وصل، عاشق راست می سازد نفس
گرد این تیر سبکرو از نشان پیدا شود
شادیی کز دل نباشد شعله خار و خس است
گریه به زان خنده ای کز زعفران پیدا شود
برنمی خیزد به تنهایی صدا از هیچ دست
لال گویا می شود چون ترجمان پیدا شود
می شود قدر سخن سنجان پس از رفتن پدید
جای بلبل در چمن فصل خزان پیدا شود
از سخن ظاهر شود گر جوهر تیغ زبان
از خموشی لنگر تیغ زبان پیدا شود
بیم غمازان مرا مهر دهن گردیده است
حرف بسیارست اگر گوش گران پیدا شود
جنبش نبض است بر بیماری و صحت دلیل
هر چه مستورست در دل، از زبان پیدا شود
گرچه ممکن نیست دیدن از لطافت روح را
در تن سیمین او بی پرده جان پیدا شود
نیست ممکن تیر در بحر کمان لنگر کند
چون حضور دل به زیر آسمان پیدا شود؟
غفلت دل نفس را صائب کند مطلق عنان
دزد را جرأت ز خواب پاسبان پیدا شود
قوت بازوی هرکس از کمان پیدا شود
می شود خون خوردن من ظاهر ازرخسار یار
از گلستان حسن سعی باغبان پیدا شود
سروها گردند آب و آبها گردند خشک
در گلستانی که آن سرو روان پیدا شود
در حریم وصل، عاشق راست می سازد نفس
گرد این تیر سبکرو از نشان پیدا شود
شادیی کز دل نباشد شعله خار و خس است
گریه به زان خنده ای کز زعفران پیدا شود
برنمی خیزد به تنهایی صدا از هیچ دست
لال گویا می شود چون ترجمان پیدا شود
می شود قدر سخن سنجان پس از رفتن پدید
جای بلبل در چمن فصل خزان پیدا شود
از سخن ظاهر شود گر جوهر تیغ زبان
از خموشی لنگر تیغ زبان پیدا شود
بیم غمازان مرا مهر دهن گردیده است
حرف بسیارست اگر گوش گران پیدا شود
جنبش نبض است بر بیماری و صحت دلیل
هر چه مستورست در دل، از زبان پیدا شود
گرچه ممکن نیست دیدن از لطافت روح را
در تن سیمین او بی پرده جان پیدا شود
نیست ممکن تیر در بحر کمان لنگر کند
چون حضور دل به زیر آسمان پیدا شود؟
غفلت دل نفس را صائب کند مطلق عنان
دزد را جرأت ز خواب پاسبان پیدا شود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.