هوش مصنوعی: این شعر از عشق ناکام، انتظار و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از درد فراق، بی‌قراری جان، و وعده‌های بی‌ثمر معشوق شکایت دارد. همچنین، اشاراتی به طبیعت و عناصری مانند گل، بهار، و ابر وجود دارد که به عنوان استعاره‌هایی برای احساسات شاعر به کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده، احساسات عمیق و استعاره‌های شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مفاهیم انتزاعی و عرفانی هستند که نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۳۹

گر دو روزی خاکمال آن گلعذارم می دهد
توتیای دیده از خط غبارم می دهد

ساغر لبریز می ریزد ز دست رعشه دار
وصل کی تسکین جان بیقرارم می دهد

می رساند جان به لب قاتل مرا از انتظار
تا دم آبی ز تیغ آبدارم می دهد

دیده تر کاغذ ابری شد از خشکی مرا
همچنان گردون سنگین دل فشارم می دهد

از سر پیر مغان آن به که دردسر برم
من که مستی دردسر بیش از خمارم می دهد

باز می گیرد به زخم سنگ از من یک به یک
گر چمن پیرا دو روزی برگ و بارم می دهد

می برد غیرت به عیش بی زوال خار من
آن که تشریف سبکسیر بهارم می دهد

مدعایش امتحان دامن پاک من است
گر به خلوت گاهی آن پرکاربارم می دهد

قانعم من زان لب شیرین به یک دشنام تلخ
آن ستمگر وعده بوس و کنارم می دهد

در گلویم چون صدف می سازد از خست گره
قطره چندی اگر ابر بهارم می دهد

رخنه دل گر نگردد رهنمای دیده ام
راه بیرون شد که زین نیلی حصارم می دهد؟

بس که بر دلها سؤال من گرانی می کند
کوه با حاضر جوابی انتظارم می دهد

کرده ام صائب قناعت از وصالش با خیال
زان گل بی خار تسکین خارخارم می دهد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.