هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند عشق، رنج، تسلیم در برابر تقدیر، و جستجوی معنویت می‌پردازد. شاعر از درد عشق و ناکامی‌ها می‌گوید و بیان می‌کند که حتی در رنج نیز نمی‌تواند از معشوق غافل شود. همچنین، به موضوعاتی مانند رضایت به قضای الهی، عصیان در برابر سرنوشت، و رابطه‌ی بین عقل و جنون اشاره دارد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین پایین کمتر قابل درک است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و عصیان ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۷۷

نه از رحم است اگر نخجیر من بسمل نمی گردد
به خون من زبان خنجر قاتل نمی گردد

مرا نتوان به ناز و سر گرانی صید خود کردن
نگردم گرد معشوقی که گرد دل نمی گردد

غبار خاطر خلوت سرای او چرا گردم؟
میان دوستان دیوار و در حایل نمی گردد

به هر جانب که رو آرم، نظر بر چشم او دارم
که صید زخمی از صیاد خود غافل نمی گردد

گزیری نیست از خاشاک عصیان بحر رحمت را
کریمان را دکان جود بی سایل نمی گردد

به یک طالع مگر با ناخن از صلب قضا زادم؟
که رزق من بغیر از عقده مشکل نمی گردد

تو از شوریدگی بر خود جهان شوریده می بینی
کدامین موج در بحر رضا ساحل نمی گردد؟

نرفت از می غبار زهد خشک از جبهه زاهد
به سعی ابر رحمت این زمین قابل نمی گردد

شراب تلخ از انگور شیرین خوب می آید
نباشد تا خرد کامل، جنون کامل نمی گردد

چه دولت خوشتر از خشنودی خصم است عارف را؟
چرا صائب به جرم خویشتن قایل نمی گردد؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.