هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مضامین عشق، عرفان، طبیعت و مفاهیم عمیق انسانی استفاده می‌کند. شاعر از احساس تنهایی، عشق به معشوق، وصف طبیعت و مفاهیم نمادین مانند یوسف و زلیخا بهره برده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۷۴

زدلسوزان که را دارم که جا در انجمن گیرد؟
مگر جا در حریم او سپند از بهر من گیرد

زخط شد صفحه رخسارجانان مصحف ناطق
سلیمان مور را مهر خموشی از دهن گیرد

جگرگاه بدخشان داغها دارد زرشک او
کجا رنگ از سهیل باده آن سیب ذقن گیرد؟

نگردد زلف از دیدار مانع موشکافان را
که از شام غریبان دوربین فیض وطن گیرد

خطا باشد به آن خط نسبت مشک ختن کردن
که یوسف زان غبار خط عبیر پیرهن گیرد

بود نعلش در آتش هر که چشمی هست در راهش
زلیخا نیست ممکن ره به بوی پیرهن گیرد

چنان در پله افتادگی ثابت قدم گشتم
که بندد بر زمین نقش آن که خواهد دست من گیرد

دم سرد خزان را حلقه بیرون در سازد
گلستانی که رنگ از شعله آواز من گیرد

کسی را می رسد لاف زبردستی درین میدان
که تیغ از دست کوه بیستون چون کوهکن گیرد

چه حرف است این که از آیینه طوطی می شود گویا؟
که آن آیینه رو بر طوطیان راه سخن گیرد

من از تردامنی صائب به این خوش می کنم دل را
که گردد سبز خار خشک اگر دامان من گیرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.