هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، تقدیر، صبر، رنج و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از ناکامی‌های عشقی، بی‌عدالتی‌های دنیا و سختی‌های زندگی می‌نالد و به مفاهیمی مانند قناعت، تسلیم و عشق الهی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مضامین غمگین و ناامیدکننده هستند که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲۰۸

گران گشتم به چشمش بس که رفتم بی طلب سویش
مرا از پای نافرمان چها بر سر نمی آید!

چه بگشاید زماه عید بی همدستی طالع؟
ز صیقل کار بی امداد روشنگر نمی آید

به گردون جنگ دارد چشم کوته بین، نمی داند
که بی تحریک ساقی باده در ساغر نمی آید

شکوه عشق هیهات است مغلوب نظر گردد
که کوه قاف عنقا را به زیر پر نمی آید

به آهی خرمن افلاک را بر هم زدم صائب
ز یک دل آنچه می آید ز صد لشکر نمی آید

به عشق لاابالی کوه طاقت بر نمی آید
علاج شورش این بحر از لنگر نمی آید

مگر یاقوت سیرابش به داد ما رسد، ورنه
علاج تشنه ما از لب ساغر نمی آید

دل گردون نمی سوزد به آه آتشین ما
به دود تلخ، آب از دیده مجمر نمی آید

به دشواری توان دل از لباس فقر بر کندن
به پای خود برون از بند نی، شکر نمی آید

شکوه حسن او مهری به لب زد بیقراران را
که آواز سپند از هیچ مجمر برنمی آید

به داغ عشق دارد محرم و بیگانه یک نسبت
ازین آتش خلیل الله سالم بر نمی آید

خموشی پیشه کن تا دامن مطلب به دست آری
که بی پاس نفس از بحر گوهر بر نمی آید

کدامین عنبرین مو می کند در سینه ام جولان؟
که از دریای دل یک موج بی عنبر نمی آید

به منزل می برد قطع تعلق کاروانی را
ز رهزن آنچه می آید ز صد رهبر نمی آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.