هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند شناخت، عشق، تسلیم در برابر تقدیر و رهایی از قید و بندهای دنیوی میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند یوسف، چاه تن و نفس مطمئنه استفاده میکند تا مفاهیم عمیق عرفانی را بیان کند. همچنین، به نقش تقدیر و انتخاب انسان در زندگی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تسلیم در برابر تقدیر و رهایی از قید و بندهای دنیوی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۲۹۳۸
آن مَهْ چو در دل آید، او را عَجَب شِناسی؟
در دل چگونه آید؟ از راهِ بیقیاسی
گَر گویی میشِناسَم، لافِ بزرگ و دَعوی
وَرْ گویی من چه دانم؟ کُفر است و ناسِپاسی
بردانم و ندانم، گَردان شُدهست خَلْقی
گَردان و چَشمْ بَسته، چون اَسْتَرِ خَراسی
می گَرد چون خَراسی، خواهیّ و گَر نخواهی
گَردن مَپیچ، زیرا دربَندِ اِحْتِباسی
یوسُف خرید کوری، با هیجده قَلْب، آری
از کوریِ خَرَنده، وَزْ حاسِدی نَخاسی
تو هم زِ یوسُفانی، در چاهِ تَن فُتاده
اینک رَسَن، بُرون آ، تا در زمین نَتاسی
ای نَفْسِ مُطْمَئِنّه، اَنْدَر صِفاتِ حَقْ رو
اینک قَبایِ اَطْلَس، تا کِی دَرین پَلاسی؟
گَر من غَزَل نخوانم، بِشْکافَد او دَهانَم
گوید طَرَب بِیَفزا، آخِر حَریفِ کاسی
از بانگِ طاسْ ماهِ بِگْرفته میگُشایَد
ماهَت مَنَم گرفته، بانگی زن اَرْ تو طاسی
آدم زِ سُنبلی خورْد، کان عاقِبَت بِریزَد
تو سُنبلِ وِصالی، ایمِن زِ زَخْمِ داسی
در دل چگونه آید؟ از راهِ بیقیاسی
گَر گویی میشِناسَم، لافِ بزرگ و دَعوی
وَرْ گویی من چه دانم؟ کُفر است و ناسِپاسی
بردانم و ندانم، گَردان شُدهست خَلْقی
گَردان و چَشمْ بَسته، چون اَسْتَرِ خَراسی
می گَرد چون خَراسی، خواهیّ و گَر نخواهی
گَردن مَپیچ، زیرا دربَندِ اِحْتِباسی
یوسُف خرید کوری، با هیجده قَلْب، آری
از کوریِ خَرَنده، وَزْ حاسِدی نَخاسی
تو هم زِ یوسُفانی، در چاهِ تَن فُتاده
اینک رَسَن، بُرون آ، تا در زمین نَتاسی
ای نَفْسِ مُطْمَئِنّه، اَنْدَر صِفاتِ حَقْ رو
اینک قَبایِ اَطْلَس، تا کِی دَرین پَلاسی؟
گَر من غَزَل نخوانم، بِشْکافَد او دَهانَم
گوید طَرَب بِیَفزا، آخِر حَریفِ کاسی
از بانگِ طاسْ ماهِ بِگْرفته میگُشایَد
ماهَت مَنَم گرفته، بانگی زن اَرْ تو طاسی
آدم زِ سُنبلی خورْد، کان عاقِبَت بِریزَد
تو سُنبلِ وِصالی، ایمِن زِ زَخْمِ داسی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.