هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و اخلاقی، با استفاده از تصاویر و استعارههای غنی، به موضوعاتی مانند عشق، فداکاری، تقدیر، و تأثیر اعمال نیک میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند بخشش، عشق الهی، صبر و امید سخن میگوید و با اشاره به عناصری مانند شراب، سحر، و طبیعت، مفاهیم عمیق عرفانی را بیان میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و اشارات تاریخی یا ادبی نیاز به دانش پیشزمینه دارند که معمولاً در این سن کسب میشود.
غزل شمارهٔ ۳۴۶۵
چهره زرد، مرا ساغر زر می بخشد
سینه چاک، مرا فیض سحر می بخشد
گرچه آهونگهان روح فزایند همه
چشم بیمار، مرا جان دگر می بخشد
خرد شیشه دل از سنگ خطر می ترسد
ورنه دیوانه به اطفال جگر می بخشد
رزق صاحب نظران از تو بود خون، ورنه
گل زر سرخ به شبنم به سپر می بخشد
دارد از نقش قدم قافله ها در دنبال
هرکه را شوق پر و بال سفر می بخشد
شست از چشم جهان خواب دم تازه صبح
نفس مردم شبخیز اثر می بخشد
تا یقین شد که بود نیش جهان پرده نوش
سخن تلخ، مرا طعم شکر می بخشد
گرنه فرزند عزیزست به از جان عزیز
چون پدر زندگی خود به پسر می بخشد؟
غافل است از سر آزاد و دل فارغ من
ساده لوحی که به من تاج و کمر می بخشد
می توان برد پی از گرد به تعجیل سوار
نفس از عمر سبکسیر خبر می بخشد
پایه ابر ز دریاست ازان بالاتر
که به هر خشک لبی آب گهر می بخشد
تیر را شهپر پرواز بود صافی شست
دل چو پاک است دعا زود اثر می بخشد
خوابگاهش دهن شیر بود چون مجنون
هرکه را عشق جوانمرد جگر می بخشد
توتیای نظر پاک بود دامن پاک
نکهت مصر به یعقوب نظر می بخشد
کیسه بر چرخ مدوزید که این دون همت
ماه را از دل خود زاد سفر می بخشد
کشت چون برق ز باران پیاپی سوزد
می ز اندازه چو شد بیش، ضرر می بخشد
کرد دیوانه مرا ناله بلبل صائب
ناله ای کز سر دردست اثر می بخشد
سینه چاک، مرا فیض سحر می بخشد
گرچه آهونگهان روح فزایند همه
چشم بیمار، مرا جان دگر می بخشد
خرد شیشه دل از سنگ خطر می ترسد
ورنه دیوانه به اطفال جگر می بخشد
رزق صاحب نظران از تو بود خون، ورنه
گل زر سرخ به شبنم به سپر می بخشد
دارد از نقش قدم قافله ها در دنبال
هرکه را شوق پر و بال سفر می بخشد
شست از چشم جهان خواب دم تازه صبح
نفس مردم شبخیز اثر می بخشد
تا یقین شد که بود نیش جهان پرده نوش
سخن تلخ، مرا طعم شکر می بخشد
گرنه فرزند عزیزست به از جان عزیز
چون پدر زندگی خود به پسر می بخشد؟
غافل است از سر آزاد و دل فارغ من
ساده لوحی که به من تاج و کمر می بخشد
می توان برد پی از گرد به تعجیل سوار
نفس از عمر سبکسیر خبر می بخشد
پایه ابر ز دریاست ازان بالاتر
که به هر خشک لبی آب گهر می بخشد
تیر را شهپر پرواز بود صافی شست
دل چو پاک است دعا زود اثر می بخشد
خوابگاهش دهن شیر بود چون مجنون
هرکه را عشق جوانمرد جگر می بخشد
توتیای نظر پاک بود دامن پاک
نکهت مصر به یعقوب نظر می بخشد
کیسه بر چرخ مدوزید که این دون همت
ماه را از دل خود زاد سفر می بخشد
کشت چون برق ز باران پیاپی سوزد
می ز اندازه چو شد بیش، ضرر می بخشد
کرد دیوانه مرا ناله بلبل صائب
ناله ای کز سر دردست اثر می بخشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.