هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی مانند درد و رنج، جستجوی حقیقت، و رابطه‌ی جسم و جان می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند نور خورشید، زهر در ساغر، و آینه‌ی ستار، به بیان تجربیات درونی و رازهای نهانی انسان می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵۵۰

دل اهل نظر آن به که گرفتار بود
صحت چشم در آن است که بیمار بود

جسم در دامن جان بیهده آویخته است
نور خورشید کجا خانه نگهدار بود؟

سر به بالین فراغت نگذارد هرگز
هرکه را درد سخن قافله سالار بود

زهر در ساغر ما چاشنی قند دهد
زنگ بر سینه ما مرهم زنگار بود

دل ندارد خبر از راز نهانی که مراست
در نهانخانه من آینه ستار بود

بیشتر باعث سرگشتگی ما فلک است
نقطه را سیر به بال و پر پرگار بود

صائب از دیده انصاف اگر در نگری
نیست یک خار درین باغ که بیکار بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.