هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند ناتوانی در رسیدن به آرامش و فراغت، قناعت، عشق، و دوری از مردم برای یافتن آرامش میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای عمیق، ناکامیهای انسان در رسیدن به خواستههایش را بیان میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و مضامین پیچیده نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارند.
غزل شمارهٔ ۳۶۴۸
در جهان کس می عشرت نتوانست کشید
آروز پای فراغت نتوانست کشید
آه کز پستی این مجمر بی روزن چرخ
نفسی شعله فطرت نتوانست کشید
هرکه بالین قناعت ز کف دست نکرد
رخت بر بستر راحت نتوانست کشید
فرد شو فرد که تا خضر نشد دور از خلق
دم آبی به فراغت نتوانست کشید
دشت تفسیده عشق است که خورشید بلند
پا از آنجا به سلامت نتوانست کشید
دل که خمخانه آفات تهی کرده اوست
باده تلخ نصیحت نتوانست کشید
نرمی از خلق مدارید توقع که مسیح
روغن از ریگ به حکمت نتوانست کشید
دید تا روی ترا آینه، رو پنهان کرد
خجلت صبح قیامت نتوانست کشید
به چمن رفتی و از شرم گل عارض تو
غنچه خمیازه حسرت نتوانست کشید
صائب از سایه ارباب کرم سر دزدید
کوه بر فرق ز منت نتوانست کشید
آروز پای فراغت نتوانست کشید
آه کز پستی این مجمر بی روزن چرخ
نفسی شعله فطرت نتوانست کشید
هرکه بالین قناعت ز کف دست نکرد
رخت بر بستر راحت نتوانست کشید
فرد شو فرد که تا خضر نشد دور از خلق
دم آبی به فراغت نتوانست کشید
دشت تفسیده عشق است که خورشید بلند
پا از آنجا به سلامت نتوانست کشید
دل که خمخانه آفات تهی کرده اوست
باده تلخ نصیحت نتوانست کشید
نرمی از خلق مدارید توقع که مسیح
روغن از ریگ به حکمت نتوانست کشید
دید تا روی ترا آینه، رو پنهان کرد
خجلت صبح قیامت نتوانست کشید
به چمن رفتی و از شرم گل عارض تو
غنچه خمیازه حسرت نتوانست کشید
صائب از سایه ارباب کرم سر دزدید
کوه بر فرق ز منت نتوانست کشید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.