هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن میگوید و تأثیرات عمیق این عشق را بر دل و جان خود توصیف میکند. همچنین، مفاهیمی مانند شرم، غیرت، و انتظار نیز در آن دیده میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارهها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
غزل شمارهٔ ۳۶۹۰
به دیده آب اگر از آفتاب می گردد
دل از نظاره روی تو آب می گردد
میی که چشم تو زان کاسه کاسه می نوشد
به یک پیاله سر آفتاب می گردد
تو چون به جلوه درآیی، ز شرمساری سرو
ز طوق فاخته پا در رکاب می گردد
بغیر بوسه، که از سرگذشتگان دیگر
حریف آن لب حاضر جواب می گردد؟
برآورند به رویش در بهشت به گل
میان ما و تو هرکس حجاب می گردد
ز خط نشد دل سخت تو مهربان، ورنه
به چشم آینه زین دود آب می گردد
مشو ز صبح بناگوش نوخطان غافل
که هر دعا که کنی مستجاب می گردد
سپند غیرت من پای می کند قایم
در آتشی که سمندر کباب می گردد
مرا به آب رسد خانه شکیب و قرار
ز درد دیده هرکس پرآب می گردد
فریب نعمت الوان چرا خورم صائب؟
مرا که خون به جگر مشک ناب می گردد
دل از نظاره روی تو آب می گردد
میی که چشم تو زان کاسه کاسه می نوشد
به یک پیاله سر آفتاب می گردد
تو چون به جلوه درآیی، ز شرمساری سرو
ز طوق فاخته پا در رکاب می گردد
بغیر بوسه، که از سرگذشتگان دیگر
حریف آن لب حاضر جواب می گردد؟
برآورند به رویش در بهشت به گل
میان ما و تو هرکس حجاب می گردد
ز خط نشد دل سخت تو مهربان، ورنه
به چشم آینه زین دود آب می گردد
مشو ز صبح بناگوش نوخطان غافل
که هر دعا که کنی مستجاب می گردد
سپند غیرت من پای می کند قایم
در آتشی که سمندر کباب می گردد
مرا به آب رسد خانه شکیب و قرار
ز درد دیده هرکس پرآب می گردد
فریب نعمت الوان چرا خورم صائب؟
مرا که خون به جگر مشک ناب می گردد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.