هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و فلسفی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، طبیعت، تقدیر، و جستجوی معنای زندگی می‌پردازد. شاعر از عشق و زیبایی معشوق، دردهای روحی، ناامیدی، و امید به نجات سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عاشقانه، همراه با استعاره‌های پیچیده، برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در درک کامل این مفاهیم با مشکل مواجه شوند.

غزل شمارهٔ ۳۷۲۵

که می تواند ازان چشم چشم بردارد؟
که ریشه از صف مژگان به هر جگر دارد

مرا کشیده به زنجیر نازک اندامی
که پیچ و تاب سر زلف در کمر دارد

ز بس که محو شدم در نظاره قاتل
نشد که زخم من از تیغ آب بر دارد

ز برق و باد قدم وام کن به سیر چمن
که نوبهار ز هر برگ بال و پر دارد

ز کام هر دو جهان آستین فشان گذرد
دل رمیده ما تا چه در نظر دارد

ز سست عزمی خود ما به خضر محتاجیم
و گرنه سیل چه حاجت به راهبر دارد

مشو به تافتن رو، ز خصم کجرو امن
هدف ز پشت کمان بیشتر خطر دارد

خطر ز راهزنان کمترست پیرو را
که پیش روی خود از رهنما سپر دارد

مکن ز بستگی کار خویش شکوه که نی
به قدر بند درین بوستان شکر دارد

مگر فتد به غلط سیل را به اینجا راه
وگرنه کیست که ما را ز خاک بردارد

رسید سرو ز بی حاصلی به آزادی
کدام نخل برومند این ثمر دارد؟

ز قرب سیمبران کاهش است قسمت ما
که در گداز بود رشته تا گهر دارد

درآ به عالم آب از جهان هشیاری
که هر حباب در او عالم دگر دارد

از شب دگران راست یک سحر صائب
ز آه سرد شب ما دو صد سحر دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.