هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر بزرگ سبک هندی، به بیان احساسات عمیق و نگاه فلسفی به زندگی، عشق، رنج‌های بشری و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند گل، ستاره، خضر، تیغ و... مفاهیمی چون عشق، انتظار، رنج، هشدار درباره ناجنس‌ها و ناپایداری دنیا را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات مانند 'خون ز سر انگشت خار می‌ریزد' یا 'تیغ' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۸۲۶

عرق نه از رخ آن گلعذار می ریزد
ستاره از فلک فتنه بار می ریزد

گره به رشته پرواز من گلی زده است
که از نسیم توجه ز بار می ریزد

بنای زندگی خضر هم به آب رسید
هنوز از لب تیغش خمار می ریزد

حذر ز صحبت ناجنس حرز عافیت است
که خون ز سر انگشت خار می ریزد

درین زمانه که رسم گرفتگی عام است
چگونه رنگ ز دست بهار می ریزد؟

چو تاک سر زده، هرجا که حرف می گذرد
سرشکم از مژه بی اختیار می ریزد

لبی که تنگ شکر شد دهان ساغر ازو
به چشم من نمک انتظار می ریزد

مرا به زخم زبان خصم می دهد تهدید
به چاک پیرهن شعله خار می ریزد

صفیر خامه صائب بلند چون گردد
ز آبگینه دلها غبار می ریزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.