هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، زیبایی معشوق و تأثیر آن بر طبیعت و عاشق را توصیف میکند. شاعر از جلوههای حسن معشوق، تأثیر آن بر محیط اطراف و احساسات درونی خود سخن میگوید. همچنین، مفاهیمی مانند عشق، رنج عاشق، و غیرت در آن دیده میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و غیرت نیاز به درک عمیقتری دارند که معمولاً در سنین بالاتر قابل درک است.
غزل شمارهٔ ۳۸۴۴
ز برق حسن تو هر خار نخل ایمن شد
ز عارض تو چراغ بهار روشن شد
چراغ گل که از وچشم باغ روشن بود
ز شرم روی تو پنهان به زیر دامن شد
مرا پریدن چشم است نامه اعمال
که صبح محشر من آن بیاض گردن شد
به چشم روزنه اش دایم آب می گردد
زآفتاب تو هرخانه ای که روشن شد
کنون که چاک گریبان گذشت از دامن
مرا ازین چه که مژگان به چشم سوزن شد
ز آشنائی آن زلف دست کوته دار
که کوه طاقت من سنگ این فلاخن شد
امان نمی دهد انکار عشق زاهد را
بس است راه غنیم کسی که رهزن شد
به تازیانه غیرت سری برآراز خاک
که دانه سبز شد وخوشه کردوخرمن شد
خوشم به سینه صد چاک چون قفس صائب
که دام عیش بودخانه ای که روزن شد
ز عارض تو چراغ بهار روشن شد
چراغ گل که از وچشم باغ روشن بود
ز شرم روی تو پنهان به زیر دامن شد
مرا پریدن چشم است نامه اعمال
که صبح محشر من آن بیاض گردن شد
به چشم روزنه اش دایم آب می گردد
زآفتاب تو هرخانه ای که روشن شد
کنون که چاک گریبان گذشت از دامن
مرا ازین چه که مژگان به چشم سوزن شد
ز آشنائی آن زلف دست کوته دار
که کوه طاقت من سنگ این فلاخن شد
امان نمی دهد انکار عشق زاهد را
بس است راه غنیم کسی که رهزن شد
به تازیانه غیرت سری برآراز خاک
که دانه سبز شد وخوشه کردوخرمن شد
خوشم به سینه صد چاک چون قفس صائب
که دام عیش بودخانه ای که روزن شد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.