۲۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۰۹۸

تا آفتاب رایت گل آشکار شد
از توبه شکسته جهان لاله زار شد

مغزی که بود مستند فرمانروای عقل
پامال ترکتاز نسیم بهار شد

رنگی که از شکستگی آن رو فتاده بود
از پرتو سهیل قدح لاله زار شد

بر سرکشان به خلق توان دست یافتن
بوی گل پیاده به صرصر سوار شد

افتادگی گزین که به این کرسی بلند
شبنم قدم گذاشت به خورشید یار شد

بر شاخ سرو تکیه چو قمری چرا کنم
نتوان به دوش مردم آزاده بار شد

هر کس به صدق در قدم خم گذاشت سر
در عرض یک دو هفته فلاطون شعار شد

صائب به کاوش مژده امیدوار باش
زین ره عقیق کرد سفر نامدار شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.