هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به بیان مفاهیم عرفانی، فلسفی و اجتماعی می‌پردازد. در آن از استعاره‌هایی مانند زلف معنبر، محشر، آب حیات و ساقی کوثر استفاده شده است تا به موضوعاتی مانند ناپایداری دنیا، رنج‌های زندگی، عشق و جدایی اشاره کند. شاعر با نگاهی عمیق به زندگی، از دردها و رنج‌های انسان سخن می‌گوید و به دنبال معنایی فراتر از ظواهر دنیوی است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی کافی از زندگی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۱۳۲

دلهاکه جا به زلف معنبر گرفته اند
بی انتظاردامن محشر گرفته اند

جمعی که برده اند سر خود به زیر بال
نه بیضه فلک به ته پر گرفته اند

یک جا قرار دولت دنیا نمی کند
آب حیات را ز سکندر گرفته اند

پیش کسی دراز نسازند میکشان
دستی که چون سبو به ته سر گرفته اند

یکرنگ گل شده است زبس عندلیب من
از بال من گلاب مکرر گرفته اند

چون مرغ پربریده ز پروانه مانده است
تا نامه مرا ز کبوتر گرفته اند

چون شمع بارها زسر خود گذشتگان
در زیر تیغ زندگی از سر گرفته اند

ارباب درد از پی سامان اشک و آه
آتش ز سنگ و آب ز گوهر گرفته اند

صائب جماعتی که ز می دست شسته اند
ساغر زدست ساقی کوثر گرفته اند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.