هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از صائب تبریزی به موضوع عشق الهی، حیرت انسان در برابر عظمت معشوق، و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند تیر و کمان، آینه، باغ جنان، و دریای عشق، حالات روحانی و سیر و سلوک عارفانه را توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد.

غزل شمارهٔ ۴۱۹۵

جان رمیده جسم گران را چه می کند
تیر ز شست جسته کمان را چه می کند

مژگان غبار آینه اهل حیرت است
محو رخ تو باغ جنان را چه می کند

چون مغز پخته شد شود از پوست بی نیاز
یکتای عشق هر دوجهان را چه می کند

لنگر حریف شورش دریای عشق نیست
دیوانه تو رطل گران را چه می کند

شکرخدا که نیست به کف اختیار ما
دست زکار رفته عنان را چه می کند

تن پروران به رشته جان بسته اند دل
از خود گسسته رشته جان را چه می کند

بالاتر از یقین وگمان است جای او
جویای او یقین وگمان را چه می کند

در راه عشق دام عمارت مکن به خاک
از لامکان گذشته مکان را چه می کند

صائب زبان خوش است پی عرض مدعا
بی مدعای عشق زبان را چه می کند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.