هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوع عشق، درد و رنج‌های ناشی از آن، فراق، صبر و استقامت در برابر مشکلات و ناامیدی‌های زندگی می‌پردازد. شاعر از درد عشق، فراق، ناملایمات روزگار و تلاش برای حفظ اخلاص و صبر در برابر این مصائب سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است باعث سردرگمی یا تأثیرات منفی عاطفی شود. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد، ناامیدی و فراق نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۴۲۹۷

در کوی عشق درد وبلا کم نمی شود
از باغ خلد برگ ونوا کم نمی شود

موج از شکست روی نمی تابد از محیط
اخلاص ما به جور وجفا کم نمی شود

هر داغ حسرت تو کم از آفتاب نیست
عمر شب فراق چرا کم نمی شود

تا چون هدف ترا رگ گردن بجای هست
آمد شد خدنگ قضا کم نمی شود

قاصد تسلی دل عاشق نمی دهد
شوق حرم به قبله نما کم نمی شود

دندان ما ز خوردن نعمت تمام ریخت
اندوه روزی از دل ما کم نمی شود

بی آفتاب، صبح چه روشنگری کند
از نامه تیره روزی ما کم نمی شود

دندان به دل فشار، گر اهل سعادتی
بی استخوان غرور هما کم نمی شود

تیغ شهادت است دل گرم را علاج
این تشنگی به آب بقا کم نمی شود

سیری ز وصل نیست دل بیقرار را
از کاه، حرص کاهربا کم نمی شود

نتوان ز طبع شعله برون برد اشتها
تا زنده است، حرص گدا کم نمی شود

صائب هزار مرتبه کردیم امتحان
درد سخن به هیچ دوا کم نمی شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.