۲۲۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۳۸۴

از عود دل گرم من اخگربگریزد
از بزم نفس سوخته مجمر بگریزد

اشکم چو عنان ریز نهد روی به دریا
دریا به نهانخانه گوهربگریزد

در حشر چو آهم علم شعله فرازد
خورشید به سرچشمه کوثربگریزد

یک چشم زدن گر قدح از دست گذارم
جان آبله پا تا لب ساغر بگریزد

از گرمی خونم که دل سنگ گدازد
چون برق نفس سوخته نشتر بگریزد

خواری کش عشق تو به گل دست فشاند
سرگرم تو از سایه افسر بگریزد

گر سینه کند باز دل داغ فریبم
داغ از جگر لاله احمر بگریزد

چون شعله خوی تو کشد تیغ سیاست
آتش به ته بال سمندر بگریزد

چون دست گهربار برون آورد از جیب
از پشت صدف نطفه گوهر بگریزد

صائب چو شوم گرم به توصیف ظفرخان
از خامه من بال سمندر بگریزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.