هوش مصنوعی: این متن شعری است که با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، مفاهیم عمیقی مانند طلب، رنج، صبر، عزت، و ارزش گوهر را بیان می‌کند. شاعر از عناصری مانند غواص، صدف، گوهر، و دریا برای انتقال پیام‌های اخلاقی و عرفانی استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی خواندن متون ادبی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و عزت ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۳۵

تا نسازد پای خود از سر طلبکارگهر
همچو غواصان نمی گردد گرانبار گهر

هر که راچون رشته دور چرخ پیچ وتاب داد
سربه آسانی برآرد از گره زار گهر

نیست در تسخیر دلها به ز همواری کمند
رشته از همواری خود شد گرانبار گهر

از پریشانی است دل ایمن چو خود را جمع کرد
بیمی از ریزش نداردجام سرشار گهر

می کند وحشت ز هر موجی چو تیغ آبدار
تا صدف از ساده لوحی شد گرانبار گهر

صلح کن ازدانه گوهر به اشک خود، که هست
بیش از دریا خطر درآب هموار گهر

می گدازد روح راآمیزش سیمین بران
رنج باریک آرد از قرب گهر، تارگهر

خواری روشن ضمیران پیش خیر عزت است
گردد از گرد یتیمی گرم، بازار گهر

شد فلک پرواز دل تاپابه دامن جمع کرد
بیشتر از بی سروپایی است رفتارگهر

از لب خامش صدف دندانه سازد تیغ را
بس که شد در عهد ما قحط خریدار گهر

هر سبک مغزی سخن نتواند از عارف کشید
گوش ماهی چون صدف نبود سزاوار گهر

انتقام خویش رااز مغز گوهر می کشد
رشته را چندان که لاغر می کند بارگهر

ره مده طول امل دردل که می افتد گره
بیشتر از رهگذار رشته در کارگهر

خودنمایی لازم نودولتان افتاده است
در گهر صائب نمی ماند نهان تارگهر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.